ربجو

حرفای درگوشی با یک دوست قدیمی

ربجو

حرفای درگوشی با یک دوست قدیمی

بازگشت به قصر3

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۳۴ ق.ظ

«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد إذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة، إنک أنت الوهاب»

 

تو شاه بودی، تو شاه هستی... هیچوقت من رو از قصر بیرون نکردی، من هم هیچوقت کاملِ کامل از قصر هجرت نکردم.. گهگاه بنا بر مصلحت میومدم قصر، عرض ارادت میکردم.. ههههه.. از همون کارهای تشریفاتی که هر دوتامون ازش بدمون میاد.. تو به روی خودت نمیاوردی که دیگه اون عشق و شور و هیجان رو توی چشمام توی صدام توی رفتارم نمیبینی، باز هم بهم لطف میکردی....

تا اینکه یه روز بار و بندیل رو بستم و قصرت رو کامل ترک کردم، هیچ اثری از خودم توی قصر نگذاشتم، ولی توی دل تو یک زخم، و توی ذهن خودم یک تشویش دائمی به جا موند... 

وقتی از قصر بیرون اومدم همه به استقبالم اومدن، چه استقبال گرم و باشکوهی... هه.. خیلی پوشالی و الکی بود برای منی که طعم عشقت رو چشیده بودم.. ولی وانمود کردم مستِ اون چیزهای کوچک دل‌خوش‌کننده شدم.. میخندیدم.. همراه میشدم... لذت میبردم... ولی تشویشی که در ذهنم به یادگار گذاشته بودی منو رها نمیکرد.. نمیگذاشت این خوشی‌ها عمیق بشن.. نمیگذاشت در دریای این خوشی‌ها غرق بشم.. تو عاشقم بودی، و میدونستی چجوری میتونی منو برای خودت نگه داری..

این بار، اولین باره که بعد از هجرت از قصر، دوباره برگشتم.. دروازه‌های بزرگش رو که از دور دیدم، اولش یه کم ترسیدم.. دروغ چرا؟... حتی نزدیک بود برگردم.. یه کم که داشتم این پا اون پا میکردم، دیدم در قصر باز شد.. تو با چشمهای گریان از شوق توی دروازه ایستادی.. نگاهت دوان دوان به سمتم آمد و قبل از خودت منو در آغوش گرفت و آروم کرد... آرامشی وصف نشدنی.. آ..را..مش....

 

نیاز نبود بگم بهم محبت کن.. نیاز نبود بهت التماس کنم راهم بدی.. تو دنبال بهونه بودی.. تو مدتها منتظر برگشتنم بودی تا منو در نهایت مهربانی در آغوش بکشی... بذار اینجا بمونم.. اینجا گرمه.. مطمئنه.. آغوش نگاه تو..بهترین جای دنیاست.....

اشک توی چشمام جمع شد، اومدم بگم ببخ....(شید) با یه اخم ریز و مهربون پریدی توی حرفم و آغوشت رو تنگ تر کردی... خیلی دوستت دارم... عاشقتم... مهربونم.. هیچوقت رهام نکن... دیگه هیچوقت نگذار ذره‌ای به عشقت شک کنم.. بذار تا ابد در آغوش گرمِ نگاهت بمونم مهربان..

تمام

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۰۹
أروی میر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی